از نجف تا سامرا
به مـناسبت یوم الله عید غدیر خم
صدابرداری، میکس و مسترینگ: حسن پورمحمدی
شعرای شعر فارسی: احمد علوی، سید حمیدرضا برقعی
شاعر شعر عربی: مجتبی ورسی
کارگردان تلویزیونی: پیمان امیری، علی زمانی
کارگردان هنری: علیرضا پورمشیر
مشاور فنی صوت: مهدی شکارچی
و با سپاس از: استودیو تاک، استودیو نوریاس
#متن_سرود از نجف تا سامرا:
یا ایهاالرسول
بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک …
*
در حجه الوداع هوا بوی گل گرفت
عالم پیامی از لب ختم رسل گرفت
ای زائران کعبهی حق حجتان قبول
نازل شده است آیهی یا ایها الرسول
بر منبری که ساخته شد در غدیر عشق
با امر کردگار علی شد امیر عشق
وقتی علی امیر ولایت خطاب شد
هر ذره ای به خاطر او آفتاب شد
بالا گرفت دست علی را پیامبر
ساحل علیست حضرت دریا پیامبر
پس عین ولام ویاء علی بعد از این مقال
بی شک یکیست با الف و حاء و میم و دال
#بخش_دوم :
در غدیر خمیم و در نجفیم
غرق در شور و مملو از شعفیم
وقت وقت تبسم و شادیست
شعر مهمان حضرت هادیست
که پس از یک جهان سلام و درود
رو به جد غریب خود فرمود :
#بخش_سوم :
السلام ای باطن اکمال دین
وارث حق، یا امیر المومنین
ای امین الله در وحی خدا
جانشین بیبدیل مصطفی
أيُّها الصّدّيقُ مِن بعدِ الرَّسول
أيُّها الفاروقُ يا زوجَ البتول
اول من آمن بالله تو
از رموز حق شدی آگاه تو
للهدى انتَ الصراطُ المُستقيم
و امينُ اللهِ للدينِ القويم
تائبون، العابدون، الحامدون
سائحون ، الراکعون، الساجدون
در فضیلت ها سرآمد بوده ای
جان جانان محمد بوده ای
آنکه مرد بدر و مرد خیبر است
حیدر است و حیدر است و حیدر است
سفره ات رنگین شد از نان و نمک
قامت تو خم شد از غصب فدک
أعرَضوا عنكَ العُصاةُ المُجرِمون
بِئسَ مَثواهُم فَهاهُم كافِرون
غاصبان حق تو کافر شدند
دشمنان آل پیغمبر شدند
وَيلَ مَن خانوكَ بِالكُفرِ المُبين
لَعنَةُ اللهِ عليهِم أجمعين
اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِکَ وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ
فَاهْدِنَا رَبَّنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا إِلَى طَاعَتِکَ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکِرِینَ لِأَنْعُمِکَ
*
السلام علیک یا هادی
تا به ما درس معرفت دادی
محو سرچشمهی غدیر شدیم
زائر حضرت امیر شدیم
با غدیریه آشنا گشتیم
به غم عشق مبتلا گشتیم
حرمش را چه با صفا کردی
از نجف رو به سامرا کردی
***
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خوانده نماز؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
سلام ای بابای مهربونم
فراقت زد آتشی به جونم
سلام ای صاحب خونهی قلبم
خودم رو تا خیمهت میرسونم
مهربونم … مهربونم
دیدگاه (4)
مثل همشه شاهکار
اجرتون با امیرالمومنینعلیهالسلام باشه
آرامش میگیرم ❤️
عالی واقعا خسته نباشید
عالی دستتان درد نکنه
اجرتان با امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السّلام باشد