بهار نجف

آقام آقام …

تو شهر زیبای نجف
تو حرم مولا علی
رو به رو ایوون طلا
آروم میگیم یه یا علی

بعدش زیارت‌نامه رو
می‌خونیم و میدیم سلام
سلام و صد تا صلوات
به مهربون ترین امام

شب‌های جمعه از نجف
میریم با هم تا کربلا
انگاری داریم میرسیم
از قبله تا عرش خدا

از حرم شاهِ نجف
داره میاد بوی بهشت
هر کی خدا رو دوست داره
حق رو دلش علی نوشت …

سحرِ ماه خدا
بین محراب نماز
حضرت علی می‌گفت
با خدا راز و نیاز

جانشینِ مصطفی
رو لباش یاد خدا
سرشون به سجده بود
توی محراب دعا …

شمشیرِ مرد پلید
حیدرو به خون کشید
شد علی شیرخدا
توی محراب شهید

پشتِ افلاک از این غم، خم شد
آسمان غرق غم و ماتم شد …
یتیمای کوفه بی پدر شدن
خاک غربت به سر عالم شد

ای پسرِ شاه نجف
کجایی ای قرار من
بیا که سالِ نو شده
بهار اومد، بهار من …

دعا برای فرجت
دعای افطار همه
عیدی ما ظهور توست
بیا عزیز فاطمه

یابن زهرا بیا بیا بیا بیا …