آه چاه
آه واره ای از غــم و انـدوه بی شمـار امـیـر غـریــب… –
به مناسبت شهادت حـضـرت زهـــرا سلام الله علیها –
زمستان 1396
بسم الله الرحمن الرحیم
مدینه مگر تو را نمیشناسد که چنین یکه و تنها شده ای؟!
مدینه مگر تو را نمیشناسد که حتی جواب سلامت نمیدهد؟!
آری ، نباید تو را بشناسد … راستی چرا اینقدر پیر شده ای بعد زهرایت؟!
(امیر این عالم ، تنها غریبونه) 2
دلگیره از دنیا ، خیلی دلش خونه …
(شب تا سحر میون صحرا ، به زیر لب میگه: یازهرا (س) )2
یازهرا(س) ، یازهرا(س)
(غم یکی دو تا نیست ، دورم آشنا نیست ، هیشکی غیر زهرا(س)، یارم ، توی کوچهها نیست)2
***
زهرا(س) تنها با یک لشکر … واویلا
(مانده بین دیوار و در … واویلا)2
فتاده بر روی زمین، گرفته دامن مولا
میان دشمن شَه دین، گرفته ماتم زهرا(س)
(بمیرم، برا نفسنفس زدن تو
بمیرم، برا زخمای روی تن تو
بمیرم، پر خون شده پیرهن تو)2
***
جان داده بود انگار، بین در و دیوار
در هر نفس میسوخت، از آتش و مسمار
در بین دشمن بود، (زهرا (س) پی دلدار)2
با داغ سینه و میخ در، به زیر لب میگه، (یا حیدر (ع) )4
خسته و خزونی، با قد کمونی، در پی علی (ع) پرپر شد، اوّل جوونی
غم یکی دو تا نیست … واویلا
دردم و دوا نیست …. واویلا
پاره ی دل پیغمبر (ص)، لایق جفا نیست ….
غم یکی دو تا نیست ، دورم آشنا نیست ، هیشکی غیر زهرا(س)، یارم ، توی کوچهها نیست
***
پسر عزیزم ، حسنم! حسین و زینبین هم در این غم تو شریکند…
تو را چه شده است ؟ تو را چه شده است که چنین آشوبی؟ تو را چه شده است؟
پدرجان! چه بگویم از آن گل پرپر، چه بگویم زداغ نیلوفر ، چه بگویم سیاه شد روزم
اول کودکی شدم مضطر ، حرف من خاطرات یک لحظه است ، لحظه ای که نبود از آن بدتر
ایستادم به پنجه ی پایم ، تا کنم روبروش سینه سپر ، مثل طوفانی از سرم رد شد …
***
بشکنه دستاش ، اونی که کرده رخت رو رنگ یاس
زدنت مادر ، جلو چشمای ترم دلم غوغاست
جلو چشمای ترم دلم غوغاست
من بمیرم خاکی شده سر تا پات
میچکه خون از گوشه ی این چشمات
بین کوچه دیدم که زمین خوردی
قد خمیدی قربون قد رعنات
چی اومده سرت مادر گلم
توون نداره پات زار و مضطرم
راهی نمونده تا خونه مادرم
پاشو بیا بریم یاس پر پرم
غم یکی دو تا نیست ، دورم آشنا نیست ، هیشکی غیر زهرا(س)، یارم ، توی کوچهها نیست
غم یکی دو تا نیست ، رویش ارغوانیست ، مرهم غم این مادر، صاحب الزمانی است …
دلم گرفته کجایی؟ (3)
بیا که با تو بسوزیم در غم مادر ، دوباره گرد یتیمی نشسته بر مویت …
***
سرت سلامت ، شدی خزونی
برای مادر با چشم خونی
میون غربت داری می خونی
ناله ها کن، درد غیبت را دوا کن
مادرم با قلب خسته، ( یک دعاکن ) 2
مثل آتیشه …
قلب مهدی (ع) فاطمیه / زیر و رو میشه
باز دوباره روضه های / کوچه و تیشه
در دلش غوغاست…
کینه ای از قاتلین / مادرش پیداست
اون که تنها زائر / نیمه شب زهراست(س)
یه روز میاد و صدا می پیچه
اناابنُ حیدر (ع)
به زودی زود حرم میسازم
برا تو مادر
بیا / ای بی قرار کوچه ها
بیا / منتقم خون خدا
بیا / ای یادگار مرتضی (علیه السلام)
بیا …
التماس دعای فرج
دیدگاهتان را بنویسید